یادداشت _ کمیل خجسته: در سبکهای خبرنویسی، هرم وارونه یکی از رایجترین انواع تنظیم خبر است. در این سبک، مهمترین اطلاعات در اول متن خبر میآید و به تدریج تا انتهای خبر از ارزش متن کاسته میشود. اینگونه است که فرد بلافاصله در جریان خبر قرار میگیرد. اما گاهی این هرم وارونه، رهزن میشود. یعنی خواننده با خواندن اول متن، خبر اصلی را نخواند و آن را گم کند. مثلا اینکه «دو طلبه در حرم امام رضا(ع) شهید شدند.» با نگاه هرم وارونه، اصل خبر نوشته شده است اما ادامۀ خبر، کمتر از قسمت اول نیست. «این دو طلبه از فعالین جهادی حاشیۀ شهر مشهد بودند.» هرم وارونه در مواجهه با این پدیده جواب نمیدهد. خبر شهادت، تاثربرانگیز است. اما خبر دوم اتفاقا بیدارکننده است. خبر اول انسان را بر زمین مینشاند اما خبر دوم موجب حرکت میشود. به همین دلیل خبر دوم از خبر اول مهمتر است. اما هرم وارونه نمیتواند این نقص را برطرف کند.
اینکه «فرماندهای در فرودگاه بغداد شهید شد.» خودش یک خبر مهم است. اما هرم وارونه ناتوان است از اینکه اطلاع بدهد او در آن ساعت و در آن روز تعطیل در ماموریت کاری برای تامین امنیت مردمش بوده است.
اینکه «حججی در دست داعش تصویر آزادگی را برای مردم ایران ساخت» خبر مهمی است. اما اینکه دهه هفتادی و نسل چهارم انقلاب جبهههای دفاع از حرم و امنیت را پر کردهاند در قاب هرم وارونه جایی ندارد.
و اتفاقا این خبرها مهمتر از خبر اولشان هم هستند. چرا؟ چون در دنیای امروز، فناوریهای ارتباطاتی موجب شده تا فعالیت کانالهای انبوه با هویت و بیهویت خبری، پمپاژ گستردۀ مطالب راست و وارونه، سیاه، فیک و دروغ همهگیر و گسترده شود و به قول کاستلز این انبوه متناقض و متفاوت موجب سردرگمی در مخاطب شود. مسئلۀ این دنیا ناتوانی هرم وارونه نیست؛ بلکه وارونه کردن واقعیات است.
در چنین دنیایی مردم حق دارند سرگردان و متحیر باشند. اما خدا این را نمیخواهد. به همین دلیل در اوج اینکه در جریان جاری جامعه این اخبار سیاه همچون کفهای روی آب، کل زندگی را پوشاندهاند و انسانها به آن خیره هستند؛ ناگهان کنار زده میشوند و مرواریدهای درخشان زیر آب برای مدتی خود را به عرضه میگذارند تا نشانهای بشوند برای آنان که دنبال راه حق و شناخت جریان درست هستند.
اخبار غیرقابل انکار روحانی جهادی در حاشیۀ شهر، فرماندهای در فرودگاه بغداد، جوان رزمندهای دور از وطن، دانشمندی ترورشده توسط صهیونیستها و… هر چندوقت خود را بر جریانهای خبری تحمیل میکنند و مانند حجتی هستند که راه را نشان میدهند. اعلام میکنند ایران رزمندگان گمنامی دارد که برای انقلاب، اسلام و مردمش چنان تلاش میکنند که دشمن را وادار به شنیعترین کارها میکند و این همچون حرکت انقلاب یک جریان دائم است. برخی از اینها از گمنانی خارج میشوند و چراغ راه میشوند و برخی دیگر در انتظار پاداش الهی به جهادشان ادامه میدهند.
هر چقدر خون شهید بهشتی روشنگر راه و موجب عبور از موانع در آن سالها بود، این خونها هم در این دنیای وارونه، روشنگر آن راه سعادت و راه عبور از موانع است.